00027

میخواهم حرف بزنم، اگر دهانم باز شود...

میخواهم بگریم ...

های و های...

خستگی از اندامهایم  به هر سوی متشعشع میشود...

به "علی" فکر میکنم و سیگارهای تلخی که میکشد...

و عکسهای بی نظیرش...

ایکاش که من هم به اندازه ی او میدانستم.


* * *


بسیار خسته ام.


حوصله ندارم.

و باز هم ماجراهای پیش ِ پا افتاده ی من...

و ریسکهایی که میکنم...

و حماقتها


از زندگی ام استفاده نمیکنم... نه به اندازه ای که باید... 



* * *


فکر میکنم که هیچ کدامتان نمیتوانید برایم قانونی تعریف کنید...


* * *


اینجا دارد به هرزگی میرود... هر روز بیش از دیروز...


* * * 


دلم لذت میخواهد. بینایی... آگاهی... و یک خواب ِ آسوده...



چندین و چند هزار بار برایم پیش آمده ست که میخواسته ام چیزی بنویسم ، اما نمیتوانستم. امکاناتش را در آن لحظه ی مشخص نداشتم.

ذهنم همشه وقتی درگیر میشود که نمیتوانم افکارم را ثبت کنم...



رنگ از افکار که پرید ، همه چیز محیا میشود...



* * * * * * 

مالیخولیا نوشت : چگونه میشود که چیزی درد آور باشد ، هنگامی که هیچگاه لذت بخش نبوده است؟

چطور میشود که تمام شود ، وقتی که اصلا شروع نشده است؟

چگونه وینسنت میخواند؟


Shroud Of False را در فضا می پراکنم...

به لوس بودن و بی فرهنگی ِ شهرزاد می اندیشم... 

این دخترک چطور میتواند خودش را با این جامعه تطبیق دهد؟ 

یا مثلا آن نیلوفر... خدا رو شکر که خودش را بسیار خوب و به نحو ِ احسن تطبیق داده است... با خوابیدن با معلم ِ ورزش!!

چرا ما ایرانی ها باید گندش را در بیاوریم؟ چرا باید اصلا به همه چیز گند بزنیم؟

باز خوب است که فاحشگی در این مملکت ممنوع است... وگرنه نمیدانم که چه طور میتوانستیم از زیر ِ بار ِ حرفها بیرون بیاییم!


و با عوض شدن ِ آهنگ به " رویاهای شکننده" ، همچون سنگی که به دست کودکی گستاخ ، به دریا پرتاب شده است ، به رویاها و خاطراتم پرتاب می شوم.


* * * 


آقایان! خانوم ها! من خودم را باز میخواهم!

من خودم را همان فردی میخواهم که میگفت : " اگه برای زندگی ِ خودم نکنم ، برای کی بکنم؟ " 

من همان من را میخواهم که همه کاری را برای خودش میکرد!


* * *


وینسنت میخواند : 

there's so many, many thoughts

When I try to go to sleep

But with you I start to feel a sort of temporary peace


و من حالم از بلاگ سکای بهم میخورد...
هنگامی که باید هفتاد شیوه ی گوناگون را امتحان کنی ، تا دو خط انگلیسی در این صفحه بنویسی...
و آخر ، باز هم اشتباه میشود و نمیشود آنچه تو میخواهی... 


PEACE


نظرات 1 + ارسال نظر
سامان چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ

چیزی نیست ...
انگار همه دارن تو نوشتن یه تکونی به خودشون میدن ...
همه انگار به دنبال ریکاوری هستن !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد