نمیدونم که چی میخوام بنویسم.
فقط میدونم دنیا داره به دوره یک محور فرضی دوره سرم میچرخه.
نمیدونم ... انگار این محوره یه رنگ خاصی داره... بنفش؟ نمیدونم...
شاید بخاطر همون هدبندیه که آیدا برام گرفت!
راستی چرا برام اونو گرفت؟ خودم مگه فلجم؟ خوب خودم میگرفتم دیگه! اما حالا دستش درد نکنه! یه یادگاری ارزشمنده برام. :)
یه شرایط ِ مسخره ای دارم اینروزا! غافل گیری دیروز... فقط قصدم یک بغل کردن ساده بود! نه ...
و این هم از امروزم!
نمیدونم چی میخوام!
اعتراف میکنم که به آیدا علاقه دارم. و اعتراف میکنم که امروز حسابی از دستش کلافه شدم! انقدر که تو خودش بود. و یه نگاه ساده ام به من ننداخت! ولی از این " خوشنود " ام که توی اون هتل ارواح (هاهاها! آخه امروز شهربازی بودیم) دستامو گرفته بود. به هر بهونه ای! میتونست مثل بقیه شونه هامو بگیره! حالا ما که راضییم!
هنوز گیج میخورم...
فکر میکنم شاید باید این پست رو یه خورده ادبی تر مینوشتم... اما حوصله فکر کردن راجع به اش رو ندارم! پس میندازمش یه گوشه!
دلم میخواد یه چیزی بخورم...
گشنه ام شده.
و خیلی به حرف ِ نلیکا فکر کردم. فکر کرد اگر گفتم " مرگ به سراغم بیا" ، روانی ام!
یک چیزی هست... اونم اینکه صد البته که حق داره همچین برداشتی بکنه...
اما این فقط یک شیوه ی نوشتنه که من به اش عادت دارم.
سریع فکر میکنند آدم خل و چله و اینارو از روی دپرشن میگه!
اشتباه!
وبلاگ خیلی خوبی داری، همین جور ادامه بده. می خوای واسه بیشتر شدن بازدید با هم تبادل لینک کنیم. من روزی 1000 تا بازدید دارم اگه مایل هستی منو با عنوان و آدرس زیر لینک کن بعد تو نظرات سایتم بگو با چه نامی لینکت کنم.
عنوان: .::هر فیلم 1000 تومان::.
آدرس: www.parsdvdshop1.com
Fuck off